حکمای مکتب طب ایرانی در باب درمان بیماری ها به دو دسته از قوانین اشاره کرده اند: یکی «قوانین کلی درمان بیماری ها» که روح حاکم بر درمان است و در هر بیماری مراعات آنها لازم و ضروری است؛ و در این نوشتار خوانندگان با آن آشنا خواهند شد. دیگری «قوانین جزئی درمان» که به طور اختصاصی برای هر بیماری متفاوت است.
دسته بندی روش های درمانی
حکمای مکتب طب ایرانی در ارایه قوانین کلی ناظر بر درمان بیماری ها، دسته بندی بسیار ساده اما دقیقی دارند. آنها قوانینی را برای تمامی اقدامات درمانی بیان کرده اند که نشان از تسلط توانایی آنان در امر درمان دارد. نخست روش های درمانی را به شرح زیر تقسیم نموده اند، سپس قوانین مربوط به هر یک را به صورت مشخص و مجزا از یکدیگر بیان کرده اند.
– درمان به وسیله غذاها
– درمان به وسیله داروها
– درمان به وسیله اعمال یداوی
این نوشتار به روش اول یعنی درمان به وسیله غذا اختصاص دارد و سایر روش ها و قوانین مربوط به آنها در مقاله های آتی ارایه خواهد شد.
بیماری های مفرد و مرکب
هرطبیب متدربی می داند اگر سبب بیماری زا، بر کیفیات بدن (مزاج) اثر کند، موجب پیدایش «سوء مزاج» یعنی بیماری ناشی از تغییر مزاج می شود. چنانچه سبب بیماری زا، بر روی شکل و ترکیب اندام های بدن اثر کند، باعث بروز «سوء هیأت ترکیب» یعنی بیماری ناشی از تغییرات غیر طبیعی اندام می گردد؛ همچنین اگر سبب بیماری زا، اتصالات بدن را مبتلا کند؛ موجب «تفرق اتصال» یعنی بیماری ناشی از گسستگی اتصال اندام، اعم از اندام مفرد یا مرکب می شود.
باید دانست بیماری های ذکر شده که تحت عنوان «اجناس عالیه ثلاثه» نام گذاری شده اند نزد حکما، بیماری مفرد به شمار می رود و چنانچه دو یا سه جنس از آنها در عضوی واقع شود، آن را بیماری مرکب می گویند؛ مانند بثورات یا اورام یا غده ها که در آنها سوء مزاج، سوءهیأت ترکیب و تفرق اتصال وجود دارد.
قوانین روش اول
در روش درمان به وسیله غذا باید نخست چند موضوع را مورد مداقه قرار داد:
اول این که منظور حکما از غذا چیست؟
دوم این که آیا غذا انواعی دارد یا خیر؟
سوم این که روش درمان به وسیله غذا برای کدام یک از بیماری های بیان شده تأثیر دارد؟
غذا چیست؟
در مکتب طب ایرانی، غذا به ماده ای اطلاق میشود که دارای دو ویژگی باشد:
– بتواند به عضو تبدیل گردد.
– بتواند بدل ما يتحلل یعنی جایگزین مواد از دست رفته بدن شود.
چنین ماده ای که هم به مصرف تولید اندام ها برسد یعنی مثلا به گوشت، استخوان، غضروف و امثال اینها تبدیل شود و هم جایگزین مواد مصرف شده بدن شود؛ «خلط» نام دارد. خلط در واقع، غذای حقیقی بدن است. کلیه مواد خوراکی که استعداد تبدیل به خلط شدن را دارا باشند، مجازاشً غذا نامیده می شوند. بنابراین تعریف، در می یابیم که غذا در مکتب طب ایرانی از جهتی به دو نوع «حقیقی» و «مجازی» تقسیم شده است.
آیا غذا انواع دیگر هم دارد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت با توجه به آنچه در تعریف غذا بیان شد حکما، غذا را به سه گروه تقسیم کرده اند:
– غذای مطلق
– غذای دوایی
– دوای غذایی
غذای مطلق چیست؟
در کتاب خلاصه الحکمه درباره غذای مطلق چنین آمده است:
«غذای مطلق آنست که تأثیر و تأثر آن در بدن به ماده فقط باشد نه به کیفیت، بدین قسم که چون وارد بدن گردد بدن از آن متأثر و متغیر نشود و از مزاج اصلی خود نگردد، بلکه در آن تصرف نموده و صورت غذائی آن را متغیر و متبدل گرداند که صورت اصلی آن نماند مستحیل به صورت خلطی شود و مابالقوه آن را به فعل آورند و مستعد این شود که بگردد جزء عضو و بر اقطار ثلثه اعضاء بیفزاید و فائض گردد بر آن صورت عضوی از مبدأ فياض جل اسمه.»
همچنین درباره علت غایی غذای مطلق مطلبی به شرح زیر دارد:
«غذای مطلق که موصوف به یکی از کیفیات نباشد، یعنی غالب بر آن کیفیتی از کیفیات اربعه بر ماده آن نباشد، بلکه ماده آن غالب بر کیفیت باشد، که از آن خون کامل النضج معتدل المقدار تولد یابد، باعث گرمی بدن می شود، یعنی حفظ حرارت می نماید بر حال خود به ایصال بدل مایتحلل نه به معنی آنکه احداث می نماید در بدن گرمی زیاده از گرمی اصلی بدن»
هر ماده غذایی که وارد بدن شود حرارت غریزی و قوه هاضمه بر آن اثر می کند و آن را به کیلوس یعنی کشکاب تبدیل می کند. کشکاب حاصله از طریق عروق مکنده ای به نام عروق ماساریقا به کبد منتقل می شود. این کشکاب هنگامی که تحت تأثیر فرآیندی به نام کیموس سازی – که در کبد انجام می شود- قرار میگیرد، چنانچه استعداد به خلط تبدیل شدن را داشته باشد به خلط تبدیل می شود. خلط های حاصل از مواد خوراکی همانند یکدیگر نیستند بلکه تفاوت هایی با یکدیگر دارند. همین تفاوت در ساختار خلط ها باعث می شود تا در بدن به مصارف گوناگونی برسد.
قوه مدبره یعنی طبیعت بدن انسان، قادر است تا هر یک از انواع خلط ها را شناسایی کند و برای استفاده هر عضوی خلط مناسب را ارسال نماید. در واقع طبیعت بدن انسان، می تواند از نوعی خلط که از خوراکی هایی مانند گوشت، لبنیات و تخم پرندگان تولید می شود به گونه ای استفاده کند که هیچ اثری بر کیفیت مزاج اندام هایی که از آن ساخته می شود نگذارد به این معنی مزاج اندامها را گرمتر، سردتر، ترتر یا خشک تر از آن چه هست نکند. این دسته از مواد خوراکی در اصطلاح حكما «غذاى مطلق» نامیده می شود. به بیان دیگر غذای مطلق دارای دو ویژگی است:
– قابلیت تبدیل شدن به خلط
– قابلیت تبدیل شدن به عضو و مواد از دست رفته بدن، بدون ایجاد تغییر در مزاج بدن.
تأثیر غذای مطلق بر مزاج جبلی چگونه است؟
با توجه به آنچه گفته شد، دانسته می شود که غذای مطلق در افراد دارای مزاج جبلی گرم و سرد، عملکرد یکسانی دارد زیرا اخلاط تولید شده از غذای مطلق، توسط طبیعت بدن هر فرد، به اندامهایی با همان مزاج جبلی تبدیل می شود و کیفیتی را بر مزاج اندام های این افراد نمی افزاید. از این روست که در تعریف غذای مطلق گفته اند:
«غذای مطلق آنست که تأثیر و تأثر آن در بدن به ماده فقط باشد نه به کیفیت، بدین قسم که چون وارد بدن گردد، بدن از آن متأثر و متغیر نشود و از مزاج اصلی خود نگردد.»
وظیفه غذای مطلق چیست؟
پیشتر بیان شد که غذا باید دارای استعداد تبدیل به خلط شدن، بدل مایتحلل گشتن و تبدیل به عضو شدن را داشته باشد. از میان خوراکی ها، چه بسیارند موادی که دارای این استعدادها هستند ولی غذای مطلق به شمار نمی روند. زیرا حکما، غذایی را تحت عنوان «غذای مطلق» قرار می دهند که از آن در کبد خون کامل النضج معتدل المقدار به وجود آید. چنین خونی قادر است حرارت طبیعی بدن را حفظ کند.
ممکن است در ذهن این سؤال مطرح شود که بر اساس تعریف غذای مطلق، خلط های تولید شده از آن، دارای کیفیتی غالب نیستند پس چگونه خلط های تولید شده از غذای مطلق، گرمی بدن را حفظ می نمایند؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت: بدل مايتحلل در حقیقت فرآیندی است که در آن مواد تحلیل رفته یعنی تجزیه شده که به مصرف بدن می رسد توسط مواد جدید تامین می شود و به این وسیله اندام ها و مواد موجود در بدن را به حالت طبیعی نگهداری می نماید. به این ترتیب می توان دریافت که مثلا اگر یک شمع بسوزد و حرارتی معادل مواد تشکیل دهنده اش تولید کند وقتی با شمع دیگری هم وزن و هم ترکیب خود جایگزین شود؛ همان مقدار حرارت را با همان کیفیت تولید میکند و این معنی بدل مایتحلل است. بر این اساس، وظیفه غذای مطلق، حفظ و نگهداشت حرارت طبیعی بدن برای ادامه حیات است. با توجه به آنچه بیان شد می توان معنی سخن حکما در رابطه با وظیفه غذای مطلق را که پیشتر به آن اشاره شد، بهتر درک کرد.
کدام گروه از خوراکیها غذای مطلق به شمار می آید؟
حکما در اثر تحقیقات و پژوهش های دقیق و موشکافانه توانسته اند در میان انواع خوراکی ها سه گروه را بیابند که دارای تمامی صفات غذای مطلق اند. در واقع با بررسی مواد خوراکی و مشاهده تأثیرات آنها بر بدن، غذاها را به سه گروه دسته بندی کرده اند:
– لحم یعنی گوشت
– لبن یعنی شیر
– بيض یعنی تخم پرندگان
منظور حکما از لحم چیست؟
از نظر حکما، گوشت بهترین غذای مطلق، به شمار می رود؛ اما هر گوشتی دارای چنین ویژگی ای نیست. برای آنکه بتوان بهترین گوشت را انتخاب کرد نخست بایستی به دسته بندی آنها از نظر حکما توجه کرد. حیوانات نیز مانند انسان دارای دوره سنی هستند و مانند انسان در دوره های سنی مختلف مزاجشان متغیر میشود. کلیه حیواناتی که گوشتشان قابل استفاده است و در شرع اسلام خوردن آنها جایز است در سه گروه به شرح زیر قرار دارند:
– مواشی یعنی حیواناتی که بر روی دست و پا راه می روند (چهارپایان) که خود به دو دسته اهلی و وحشی تقسیم می شوند.
– طیور یعنی پرندگان که به دو دسته پروازی و غیر پروازی تقسیم شده اند و هر یک نیز اهلی و وحشی دارند.
– آبزیان شامل حیوانات نهری و بحری که به دو دسته پرورشی و غیر پرورشی تقسیم می شوند.
از بین حیواناتی که در سه گروه ذکر شده قرار دارند تنها گوشت حیوانات مشروحه زیر به واسطه لطافت و سایر ویژگی ها که در شرح هر یک میآید، نزد حکما به عنوان غذای مطلق تلقی میشوند: گوسفند، بزغاله، گاو و ماکیان.
گوسفند: بهترین گوشت گوسفند متعلق به بره یک ساله و دو ساله فربه شیرمست است. بهترین بخش بین اندام های بره گوسفند، گوشت گردن و اطراف آن است.
گوشت بره گوسفند دارای طبعی گرم و تر است. در رشد و نمو بدن انسان موثر است و باعث تسمین و تقویت بدن می شود. زیرا گوشت بره به سرعت هضم میشود؛ در فرآیند کیموس سازی در کبد، از آن اخلاط خوب تولید می شود؛ حتی اگر مادران شیرده از این گوشت تناول کنند موجب افزایش شیرشان می شود.
برای کسانی که دارای ضعف بنیه هستند به طوری که این ضعف باعث غش کردن، طپش قلب یا لاغری شده باشد؛ مصرف گوشت بره ای که مهرا پخته و آب آن با قدری سرکه و عسل چاشنی دار شده باشد؛ بسیار مفید و موثر است.
تذکار: باید توجه داشت که نزد حکما، گوشت گوسفند چهارساله یا بیشتر از آن به عنوان غذای مطلق تلقی نمی شود زیرا حکما چنین گوشتی را غلیظ و مولد خلط فاسد می دانند. همچنین بره کم سن تازه متولد شده نیز موجب تولید خلط بلغم می شود که مصرف آن بدون تجویز طبیب در اکثر مواقع مضر است.
بزغاله: گوشت بزغاله ای به عنوان غذای مطلق تلقی می شود که یک ساله باشد یا حداقل بیش از شش ماه داشته باشد. زیرا گوشت بزغاله کوچکتر از شش ماه بسیار پر رطوبت و مولد بلغم است.
گوشت بزغاله یک ساله یکی از بهترین گوشت ها به شمار می رود این نوع گوشت، موافق افرادی است که دارای مزاج گرم جبلی هستند. از دیگر خواص این نوع گوشت، تسکین دهندگی غلیان دم یعنی جوشش خون است. گوشت بزغاله یک ساله، ملطف است یعنی اخلاط غلیظ را لطیف میکند. این نوع گوشت برای مصرف در فصل گرم و هوای گرم بسیار مفید است در حالی که برای کسانی که دچار غلبه خلط سودا باشند مضر است همچنین برای این که منفعت آن را افزایش دهند بهتر است آن را با مغزیاتی مانند بادام، نارگیل یا خرما میل کنند.
باید دانست که حکما برای گوشت بز، طبیعتی سردتر قائل هستند و آن را نسبت به گوشت گوسفند کثیف تر دانسته اند.
تذكار: حکما، خوردن میوه ها، ترشی ها و کشک را همراه با گوشت بز جایز نداشته اند و مصرف همزمان آنها با گوشت بز را بسیار مضر میدانند.
گاو: با آن که مصرف گوشت گاو منع شده است اما گوشت گوساله یک ساله آن را جایز دانسته اند. البته برخی از حکما اعتقاد دارند که گوشت گوساله یک ساله بهتر از گوشت گوسفند چهار ساله است. حکما گوشت گاو زرد رنگ را بهتر از گوشت سایر گاوها دانسته اند.
تذکار: گوشت گاو دو سال به بالا غلیظ و دیر هضم است. همچنین باعث بروز بیماری های سوداوی می شود. از طرفی سبب تعفن خون است و برای مبتلایان به بیماری نقرس و مبتلایان به بیماری های مفصلی بسیار مضر است. حکما، اکثار یعنی زیاده روی در مصرف گوشت گاو را موجب بروز مرگ فجأه (مرگ ناگهانی مانند سکته) می دانند. لذا گفته اند فردی که خواهان مصرف گوشت گاو است برای کاهش میزان خطرات ناشی از مصرف آن، بهتر است آن را مهرا بپزد تا قدری از غلظتش کاسته شود و با عسل، سرکه، یا ادویه حاره ملطفه مانند دارچین همراه سازد یا همراه با آن سکنجبین و سایر شیرینی ها به استثنای خرما میل کند.
ماکیان: ماکیان شامل مرغ و خروس است. گوشت مرغ دارای طبیعتی گرم و تر است. قول مشهور میان عامه مردم که گوشت خروس را سرد میدانند نیست. زیرا حکما اعتقاد دارند همه حیوانات غیر آبزی، دارای گوشتی با طبیعت گرم اند. البته ممکن است ریشه این باور که گوشت خروس سرد است از این موضوع نشأت گرفته باشد که حکما فرموده اند گوشت خروس نسبت به گوشت مرغ، حرارتش کمتر و یبوستش بیشتر است. جوجه خروس و جوجه مرغ در رطوبت معتدل تر از هر یک از بالغین خود هستند. بهترین گوشت ماکیان، گوشت مرغی است که به سن تخم گذاری نرسیده باشد و خروسی که به وقت آواز خواندن نرسیده باشد.گوشت خروس جوان، افزاینده و صاف کننده ی منی است. گوشت مرغ جوان قویتر از خروس جوان است و افزاینده ی جوهر دماغ و فهم و رفع خیالات فاسده است. همچنین برای تسمین بدن و بهبود رنگ رخسار و برطرف کردن لاغری مفید است.
نویسنده: استاد محمد عبادیانی
منبع: مجله ی درمانگر – شماره (52-51) – پاییز و زمستان 1395 – صفحه 5