در این نوشتار قصد بر آن است که بخشی از اطلاعات قابل دسترس در رابطه با اشتها از دیدگاه مکتب طب ایرانی مورد بررسی قرار گیرد.
ابتدا مفهوم اشتها را از دیدگاه مکتب طب ایرانی تعریف می کنیم؛ سپس مکانیسم های ایجاد کننده آن و عوامل کاهش یا افزایش دهنده اشتها را از این منظر مورد بررسی قرار می دهیم.

تعریف اشتها

اشتها، میل و رغبت فرد به مصرف مواد غذایی این است. مسئول اشتها، قوه جاذبه فم معده است. به بیان دیگر می توان گفت اشتها، تحریک قوه جاذبه معده است. هر تحریکی نیازمند محرکی است. محرک قوه جاذبه، یا امری طبیعی است که در ادامه با آن آشنا خواهید شد؛ یا امری غیر طبیعی مانند بیماری، دارو، مزه و بو است.

اهمیت اشتها

انسان برای زنده ماندن نیازمند غذاست. برای تامین غذا دو راه وجود دارد: یکی تغذیه از مسیر طبیعی؛ دیگری تغذیه از مسیر غیر طبیعی. مسیر غیر طبیعی فقط زمانی معقول است که فرد مسیر تغذیه طبیعی برایش مقدور نباشد مانند شرایط بیماری که فرد امکان غذا خوردن ندارد. اما تغذیه از مسیر طبیعی در واقع همان غذا خوردن از طریق دهان است.

تغذیه از مسیر طبیعی

انسان، برای داشتن تغذیه از طبیعی (راه دهان)، نیازمند قوه ای به نام «قوه شاهیه» است. این قوه باعث میشود احساس نیاز به غذا در انسان به وجود آید؛ بنابراین سبب بروز« اشتها» می شود. اختلال در قوه شاهیه مشکلاتی را برای انسان در پی دارد. زیرا بروز هر فعل نیازمند یک یا چند قوه است. وقتی قوه ای آزاد می شود حرکت ایجاد کند. به حرکت «فعل» گفته می شود. فعل ممکن است دچار بیماری شود یعنی به صورت طبیعی از مجاری طبیعی صادر نشود.

قوه شاهیه

حکما، بیماری فعل را سه گونه به شرح زیر دانسته اند:
   – نقصان فعل یعنی فعل از اندام مورد نظر به صورت کامل صادر نمی شود. مانند فعل دیدن که نقص آن را ضعف بینایی می نامند.
   – بطلان فعل یعنی فعل از اندام مورد نظر اصلا صادر نمی شود. در مثال فعل دیدن، بطلان این فعل همان کوری است.
   – تغير فعل یعنی فعل از اندام مورد نظر به صورت متغیر و مشوش صادر می شود مانند «دو بینی» در مثال فعل دیدن.
در مورد فعل اشتها نیز یکی از سه حالت زیر ممکن است رخ دهد:
   – نقصان اشتها، یعنی کم اشتهایی
   – بطلان اشتها، یعنی بی اشتهائی که حکما، آن را «سقوط اشتها» می نامند.
   – تغير اشتها، یعنی سیری ناپذیری که حکما، به آن «جوع الکلب» می گویند.

اهمیت اشتها از نظر بقراط حکیم

اهمیت اشتها به حدی است که در کتب حکما وجود اشتها را در بیماران از نشانه های امیدوار کننده برای به دست آوردن سلامت می دانند. حنین بن اسحق در کتاب «نوادر الفلاسفه الحکماء» ذکر نموده که بقراط روی انگشتر خویش جمله زیر را نوشته است:
«بیماری که اشتها دارد، امید سلامت او در نظر من از شخص سالم که اشتها ندارد بیشتر است»

محرک اشتهای طبیعی چیست؟

مواد خوراکی (غذاها) پس از ورود به معده، در اثر هضم، به شکل کشکاب در می آیند سپس وارد روده ها شده و از طریق رگ های مکنده موسوم به «ماساریقا» وارد کبد می شوند. کشکاب معدی در کبد طی فرآیندی به نام «کیموس سازی» به اخلاط چهارگانه (خون، صفرا، بلغم وسودا) تبدیل می شود. اخلاط مذکور، غذای حقیقی بدن به شمار می روند. زیرا غذا، ماده ای است که استعداد آن را دارد که به اندام تبدیل شود. همچنین قادر است جایگزین مواد از دست رفته بدن انسان شود. اخلاط چهارگانه، دارای این دو استعدادند لذا به آنها غذای حقیقی گفته میشود و نان و گوشت و… به اعتبار اینکه پس از خوردن به اخلاط تبدیل میشوند مجازاً غذا نامیده میشوند.
وقتی اخلاط مذکور توسط بدن به مصرف میرسند، بخشی از آن به صورت ذخیره در اندام ها باقی میماند تا در زمان ضرورت بدن از آن استفاده کند.
طبیعت که مسئول کنترل مصالح بدن است به محض دریافت علائمی دال بر کاهش مواد قابل تغذیه اندام ها، اقدام به آزادسازی کدی می کند که قوه شاهیه را تحریک کرده و سبب می شود انسان، احساس گرسنگی کند. چنانچه انسان به هر دلیل به این هشدار طبیعت پاسخ ندهد و غذا نخورد، طبیعت کد به مصرف رساندن غذاهای ذخیره را آزاد می کند. با آزاد شدن این کد، نخست بلغم های موجود در اندام ها مورد استفاده بدن قرار میگیرند و اگر کفایت نکند ذخایر حیاتی را برای ادامه حیات اجباراً صرف می کنند. این روند اگر برای مدتی ادامه یابد، بدن دچار فقر غذائی شده و عواقب ناگواری را در پی دارد.
با عنایت به آنچه بیان شد در می یابیم که محرک اشتهای طبیعی، در ابتدا نیازمندی اندام ها به غذاست و سپس عملکرد طبیعت برای تحریک قوه جاذبه فم معده یعنی بروز اشتهاست.

در زمان گرسنگی چه اتفاقی رخ می دهد؟

زمانی که اعضا گرسنه می شوند تلاش می کنند تا با امتصاص (ایجاد مکش) از اعضای مجاور خود (شریان ها و وریدها) مواد مناسب را دریافت کنند. باید دانست که اعضای گرسنه از طریق امتصاص، مواد مورد نیاز خود را از راه عروق دریافت می کنند. اگر عروق نیز از مواد غذایی مورد نیاز اعضای گرسنه تهی باشند امتصاص مواد غذایی تا فم معده ادامه می یابد و از معده درخواست غذا می کنند در این هنگام طحال با انصباب سودا به فم معده سبب جمع شدن و درهم کشیدگی آن میشود؛ این حالت موجب تحریک قوه جاذبه فم معده شده و قوه شاهیه را می جنباند و باعث بروز احساسی می شود که به گرسنگی تعبیر می شود.

فم معده

محل اتصال مری به معده را فم معده می گویند. فم معده دارای الیاف فراوانی از جنس عصب است، بنابراین کثیرالحس بوده و از عوامل دیگر به ویژه خلط سودا، بسیار متأثر می گردد.

فم معده
خلط سودا

خلط سودا، یکی از اخلاط چهارگانه بدن است. این خلط در واقع مواد سنگین خلط خون است که در اثر مرور زمان از خون جدا می شود و به صورت یک خلط مستقل وارد عمل می شود. از مهمترین وظایف خلط سودا، حفظ شکل اندام ها، تغذیه اعضایی مانند استخوان، مو، ناخن و طحال، ایجاد احساس گرسنگی از طریق ریزش فم معده و ایجاد نوعی انقباض که باعث دغدغه فم معده میشود و به ایجاد حس گرسنگی کمک می کند. این فعل خلط سودا، به خاطر طعم ترش و عفصی است که در آن است. طعم عفص، موجب قبض و درهم کشیدگی الیاف فم معده شده و ایجاد گرسنگی می کند.

انواع اشتها

حکما اشتها را به دو نوع طبیعی و غیرطبیعی تقسیم کرده اند.
اشتهای طبیعی همان طور که پیشتر بیان شد در اثر کاهش مواد غذایی در اندامها به وجود می آید در حالی که اشتهای غیر طبیعی دارای علل گوناگونی از جمله بیماری است.
اشتهای غیر طبیعی نیز به دو بخش کثرت اشتها و قلت اشتها تقسیم شده اند که در ادامه به آنها می پردازیم.

الف: كثرت اشتها

اغلب بیماری های ناشی از سوء مزاج سرد معده موجب کثرت اشتهای غیر طبیعی می شوند. سوء مزاج های سرد معده ممکن است ساذج باشد یعنی فقط کیفیتی سرد بر فم معده غالب شده باشد؛ یا خلطی سرد بر معده غالب شود و باعث سوء مزاج مادی آن شود.
این نوع از بیماری ها معمولا نشانه های زیر را به همراه دارد:
   – حرقت معده
   – كثرت اشتها
   – ضعف هضم
   – كثرت نفخ
   – ترشی دهان
   – غلظت آب دهان
   – وجود نوعی رنگ سیاه در ادرار
   – نبض بطىء صغير
   – قى ترش
   – خشکی دهان
   – تشنگی

چرا سوء مزاج های سرد باعث کثرت اشتها میشود؟

ابتدا باید اشاره کرد که کیفیت سرد و خشک باعث تقویت قوه جاذبه می شود. سوء مزاجهای سرد اعم از ساذج یا مادی به دو طریق موجب بروز اشتهای کثیر میشود:
   1- در اثر سردی معده هضم ناقص می شود. وقتی هضم ناقص شد فرآیند کیلوس سازی معدی نیز ناقص می شود. وقتی کیلوس غیر مهضوم وارد کبد شود در فرآیند کیموس سازی به طور کامل به خلط یعنی غذای حقیقی بدن تبدیل نمی شود، در نتیجه غذای کافی به اندامها نمی رسد. اندام ها با امتصاص عروق باعث تحریک قوه جاذبه فم معده می شوند و اشتهای کثیر به وجود می آید.
   2- همان طور که پیشتر بیان شد، سودا دارای طعم ترش و عفص است. عفوصت سودا باعث ترنجیدگی فم معده می شود. ترنجیدگی فم معده باعث ایجاد نوعی تکاثف در الیاف آن میگردد. تكاثف فم معده، سبب تقویت قوه جاذبه می شود. وقتی قوه جاذبه فم معده قوی گردد اشتها را بر می انگیزاند.

عوامل موثر در قلت اشتها
ب: قلت اشتها

عوامل موثر در قلت اشتها، بر اساس آنچه حکما بیان کرده اند بیست و شش نوع به شرح زیر است:
   1- کیفیت حرارت؛ سوء مزاج گرم ساده؛ این نوع سوء مزاج فم معده را شل و قوای آن را ضعیف می کند. در اثر حرارت، مواد موجود در معده رقیق می شود. وقتی مواد رقیق شد، چون قوه دافعه ضعیف شده است قادر به دفع مواد از معده نیست؛ در نتیجه معده ممتلی شده و اشتها کاهش می یابد. بر این اساس است که عواملی مانند باد جنوب و فصل تابستان باعث کاهش اشتها می شود.
   2- کیفیت برودت؛ وقتی سوء مزاج سرد ساده مفرط بر همه اجزای معده غالب شود، کبد نیز سرد می گردد. وقتی معده و کبد هر دو سرد شوند، قوای آنها ضعیف می شود و گاهی فرد را به استسقا مبتلا می کند.
   3- خلط صفرا یا بلغم شور؛ هرگاه در معده خلط صفرا یا خلط بلغم شور تجمع یابند، طبیعت دیگر برای ایجاد اشتها فعالیت نمی کند؛ بلکه مشغول دفع این اخلاط از معده می شود در نتیجه اشتها کاهش می یابد.
   4- بلغم لزج کثیر؛ اگر بلغم لزج کثیرالمقدار، معده را اشغال کند، به سبب امتلایی که ایجاد شده است مانع ریزش سودا به فم معده میشود؛ در نتیجه طبیعت نسبت به غذا نفرت پیدا می کند مگر غذاهایی که در آن حرافت و حدت باشد زیرا هر حریف حادی، دارای خاصیت تقطیع بلغم و تحلیل آن است از این جهت است که طبیعت نسبت به چنین غذایی میل و رغبت پیدا می کند؛ زیرا کمک فعل در تنقیه معده از بلغم لزج است.
   5- تجمع خلط عفن در معده؛ از جمله اموری که طبیعت را به خود مشغول میکند، تجمع خلط متعفن در معده است.
وقتی خلط عفن معده را اشغال کند طبیعت متوجه دفع آن می شود و در نتیجه از جذب غذا باز می ماند و اشتها تقلیل می یابد.

6- امتلای بدن از اخلاط خام؛ از اموری که سبب قلت اشتها می شود، امتلای عام بدن از اخلاط خام و قلت تحلیل آنهاست. در این وقت طبیعت برای اصلاح اخلاط ردی و هضم و نضج آنها تا پاکسازی بدن از امتلا مشغول می شود و در نتیجه از جذب مواد غذایی جدید سرباز می زند. زیرا مواد غذایی کافی در بدن موجود است لیکن برای قابل استفاده شدن به زمان نیاز دارد؛ از این قبیل است خواب زمستانی خرس و خارپشت و دیگر حیوانات زمستان خواب که به سبب اخلاط خام؛ طبیعتشان برای مدت طولانی به هضم و نضج آنها مشغول می شود و آنها را از خوردن غذا بی نیاز می کند.
7- انصباب سودای موذی؛ وقتی معده دچار سودای موذی شود دیگر میل به خوردن از بین می رود زیرا فرد مبتلا محتاج به قذف و دفع مواد معدی می شود نه جذب آنها.
8- خشونت پوست و انسداد مسامات آن؛ در فصولی که قوه تحلیل کاهش می یابد و پوست بدن زبر و مسامات آن بسته می شود؛ طبیعت متوجه تحلیل مواد موجود در بدن می شود و طلب غذا توسط اندام های بدن کاهش می یابد در نتیجه اشتها کم می شود. از این قبیل است ترک غذا و آب توسط حیوانات سخت پوست مانند سنگ پشت، سوسمار و آفتاب پرست.
9- قلت جذب کیلوس به کبد؛ چنانچه کبد ضعیف شود یا در عروق ماساریقا سده ای باشد؛ جذب کیلوس معدی کاهش می یابد، در نتیجه معده ممتلی می شود و اشتها کاهش می یابد.
10- انقطاع انصباب سودا از طحال بر فم معده؛ چنانچه سده ای در منفذ ما بین طحال و فم معده رخ دهد، انصباب دائمی سودا از طحال بر فم معده قطع می شود. این امر به کاهش اشتها منجر می گردد زیرا ماده محرک فم معده (سودا) به قدر کافی به فم معده نمی ریزد تا آن را تحریک کند.
11- بطلان حس فم معده؛ وقتی حس فم معده باطل شود و نیز به سببی از اسباب بیماری مشارکت دماغی امتصاص غذا از عروق مختل گردد مانند رسیدن آسیب به عصب فم معده یا هر آفت دیگر، امکان تحریک فم معده برای جذب غذا از بین می رود و اشتها کاهش می یابد.
12- قلت خون و ضعف قوای بدن؛ قلت خون بدن و ضعف قوای آن نیز یکی دیگر از اسباب کاهش اشتهاست. از این قبیل است حال ناقهین که با وجود نقای بدن (عاری بودن بدن از اخلاط بیماری زا) چندان اشتهایی به غذا ندارند؛ همچنین افراد مبتلا به اسهال خون یا کسانی که در استفراغ مواد صالح بدن افراط کرده اند مانند انزال مفرط دچار کاهش اشتها می شوند.
13- ترک عادات؛ برخی از عادات که فرد را معتاد کند مانند اعتیاد به شراب و مانند آن سبب میشود که فرد هنگام ترک عادت دچار کاهش اشتها شود زیرا برخی از عادات موجب انتعاش قوت و تقویت دماغ به واسطه عطریت آن میشود و در زمان ترک انتعاش قوت و تقویت دماغ، کاهش یافته و اشتها را کم می کند.

Group 168

نویسنده: دکتر نسرین بعیری
منبع: مجله ی درمانگر – شماره (52 – 51) – پاییز و زمستان 1395 – صفحه 20

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *